تازه فهمیدم عشق اصلا وجود نداره یک بار عاشق شدم که بهم میگفت تا آخرش هستم، ولی با یک مشکل منو تنها گذاشت آره.....
تو هوایی شدی دختر پول دیدی با زم دوست پسر گرفتی که خرج کنه واست شما دخترا تفریح تون اینه لعنتی شکستن دل تفریح کیه من عادت کردم به نامردی دورنگی حیف من که عاشق گرگی مثل توبودم خوب عاشق بودم میگن عاشقا کورن
میگفت مرگ مارو ازهم جدا میکنه ولیحالا تنهام گذاشت..............
دوستام میگن بهش فکر نکن
هرچند که دلت پیشش گیره اون که تورو گذاشت رفت خدا جوابشو میده ....
صدای من:
ازتو توقع نداشتم که ولم کنی از همه جا رونده شدم دلم برید
این آواره ها زندگیم تاریک سرد شد
چقد بهت گفتم بمون با من سرکن
من که مثل فرشته ها میچرخیدم دوره سرت
منو پیچوندی که به مونی با دوست پسرت ...
هی چی بگم که تو هم ازم بریدی
گریه های شبونمو تو هم هیچ وقت ندیدی
چه شبایی بخاطرت گوشه گیر شدم من
حیف نبود جون بودم زود پیر شدم من
فقط من میخواستم با من بمونی خوش باشی
آخر شبا با رفتند جوابمو خوب دادی
مگه تو نمیدونستی که همه چیز منی
بی معرفت دلت اومد تو مارو دور بزنی
دیگه مهم نیست شبا پیش هر کی بخوابی
بدنتو لمس کنه تو هم دستاشو بزاري
دور گردنت توهم لوسش کنی تو
منم چشمامو میبندم بتونی بوسش کنی تو
نمیدونم دیگه چی بگم بیشتر همون چیزایی که
تو دلم بود نوشتم که نمیتونستم بگم ولی از آخر گفتم...